رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

سیم گیتار

 هرم کدوم صدا رفت ؟ تو ماه تلخ آذر

میگن صدای تو بود صدای مرد بندر

مگه هوای حوا زد به سرت که رفتی ؟

عشق خدا رو گرفت بال و پرت که رفتی ؟

دل پر از ترانه ت چرا نمی تپه باز ؟

چرا سیاه و تاره ؟ صحنه ی ساز و آواز

دست کدوم بهونه صداتو با خودش برد ؟

کدوم شب سیا گفت ؟ ناصریای ما مرد

نا صریا ! هنوزم یه دنیا دل اسیره

اسیر خوندن تو وقتیکه خیلی دیره

بذار که بشنویم باز شعرای موندگارو

از بوی شرجی بخون بخون بهار  بهارو

مگه میشه که حرفات تو قلب ما نمونه ؟

یا فاطمه بنت عشق هنوز تو گوشمونه

باورمون نمیشه ناصر ما سفر کرد

تو خلوت یه روز از روزای پاییز سرد

تموم شده شنیدن از عاشقا و عشق است

آخه حالا لبای مرد ترانه بسته ست

بخواب عزیز بندر رو بغض سیم گیتار

با اینکه خیلی سخته ولی خدا نگه دار

بیتا از بندرعباس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد