رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

قاصدک

مهربون چشاتو واکن آخه باورم نمیشه

نگو که میخوای بخوابی و بری واسه همیشه

مهربون چشاتو واکن زوده که تنهام بزاری

به خدا دلم شکسته واسه من بخون قناری

قاصدک خبر آوردش تو میخوای دوباره خوب شی

اون بهم نگفت قراره مهمون دم غروب شی

قاصدک چرا نگفتی ؟ که دیگه بر نمیگرده

دل من میگه دروغه حرفاتو باور نکرده

چه غریبونه قناری پراتو بستی و رفتی

آخرم راز دلت رو به غریبه ها نگفتی

ای قناری مهاجر با صدات زنده می مونم

تو دیگه صدات گرفته حالا من برات میخونم

داغ تو رو دل من موند می سوزم تا ته دنیا

دریا حالتو می پرسه چی بگم به موج دریا

مهربون دیگه خدافظ بعد تو بهار خزونه

دیگه بعد تو قناری نمی خوام کسی بخونه

بعد تو همیشه زنده من دیگه خونه به دوشم

برا بغض ناصریا ......... تا ابد سیاه می پوشم


مهران

بهار

بهار بهار صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی صدات میاد اما خودت کجایی

وا بکنیم پنجره ها رو یا نه تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟

بهار اومد برفا رونقطه چین کرد

خنده به دلمردگی زمین کرد

چقدر دلم فصل بهار و دوست داشت

وا شدن پنجره ها رو دوست داشت

بهار اومد پنجره ها رو وا کرد

من و با حسی دیگه آشنا کرد

یه حرف که از حرفهای من کتاب شد

حیف که همش سوال بی جواب شد

دروغ نگم هنوز دلم جوون بود

که صبح تا شب دنبال آب و نون بود

بهار بهار صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی

صدات میاد اما خودت کجایی؟؟؟

وا بکنیم پنجره ها رو یا نه

تازه کنیم خاطره ها رو یا نه

چقدر دلم فصل بهار و دوست داشت

وا شدن پنجره ها رو دوست داشت

مریم علوی

سیم گیتار

 هرم کدوم صدا رفت ؟ تو ماه تلخ آذر

میگن صدای تو بود صدای مرد بندر

مگه هوای حوا زد به سرت که رفتی ؟

عشق خدا رو گرفت بال و پرت که رفتی ؟

دل پر از ترانه ت چرا نمی تپه باز ؟

چرا سیاه و تاره ؟ صحنه ی ساز و آواز

دست کدوم بهونه صداتو با خودش برد ؟

کدوم شب سیا گفت ؟ ناصریای ما مرد

نا صریا ! هنوزم یه دنیا دل اسیره

اسیر خوندن تو وقتیکه خیلی دیره

بذار که بشنویم باز شعرای موندگارو

از بوی شرجی بخون بخون بهار  بهارو

مگه میشه که حرفات تو قلب ما نمونه ؟

یا فاطمه بنت عشق هنوز تو گوشمونه

باورمون نمیشه ناصر ما سفر کرد

تو خلوت یه روز از روزای پاییز سرد

تموم شده شنیدن از عاشقا و عشق است

آخه حالا لبای مرد ترانه بسته ست

بخواب عزیز بندر رو بغض سیم گیتار

با اینکه خیلی سخته ولی خدا نگه دار

بیتا از بندرعباس