رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

بابا طاهر

خوشا آنان که الله یارشان بی           
به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند               
بهشت جاودان بازارشان بی

****************************************************************
دلم میل گل باغ ته دیره            
درون سینه ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم             
ونیم آلاله هم داغ ته دیره

****************************************************************
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم        
به دریا بنگرم دریا ته وینم 
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت          
نشان روی زیبای ته وینم

****************************************************************
بیا تا  دست از ان عالم بداریم              
بیا تا پای دل از گل در آریم
یکی بر زیگرک نالان درین دشت           
به خون دیدگان آلاله می گشت

****************************************************************
درخت غم به جانم کرده ریشه            
به درگاه خدا نالم همیشه
رفیقان، قدر یکدیگر بدانید          
اجل سنگست وآدم مثل شیشه

****************************************************************
اگر شیری اگر میری اگر مور              
گذر باید کنی آخر لب گور
دلا رحمی به جان خویشتن کن     
که مورانت نهند خوان و کنند سور

****************************************************************
اگر دل دلبری دلبر کدامی      
وگر دلبر دلی دل را چه نامی
دلی نازک به سان شیشه دیرم       
اگر آهی گشم اندیشه دیرم
 
****************************************************************
چرا دایم بخوابی ای دل ای دل    
رعم در اضطرابی ای دل ای دل
بوره کنجی نشین شکر خدا کن       
که شاید کامیابی ای دل ای دل

****************************************************************
نسیمی کز بن آن کاکول آیو          
مرا خوشتر زبوی سنبل آیو 
چو شو گیرم خیالش را در آغوش    
سحر از بسترم بوی گل آیو

****************************************************************
ته هر دردی که داری بر دلم نه            
بمیرم یا بسوجم یا بساجم
حسن آسا بدستش کاسه ی هر          
حسین آسا بدشت کربلا بی

****************************************************************
به دریای غکت دل غوطه ور بی             
مرا داغ فراغت بر جگر بی
زمژگان خدنگت خورده ام تیر             
که هر دم سوج دل زان بیشتر بی

****************************************************************
به قبرستان گذر کردم صباحی             
شندم ناله و افغان و آهی
شنیدم کلّه ای با خاک می گفت             
که این دنیا نمی ارزد به کاهی

****************************************************************
اگر یار مرا دیدی به خلوت             
بگو ای بی وفا ای بیمروّت
گریبانم زدستت چاک چاکو            
نخواهم دوخت تا روز قیامت

****************************************************************
مرا نه سر نه سامان آفریدند                
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک                
مرا از خاک ایشان آفریدند

****************************************************************
چرا آزرده حالی ایدل ایدل              
همه فکر وخیالی ایدل ایدل
بساجم خنجری دل را برآرم              
بونیتم تا چه حالی ایدل ایدل

****************************************************************
غم عشقت بیابان پرورم کرد             
فراقت مرغ بی بال و پرم کرد
سه درد آمو بجانم هر سه یکبار              
غریبی و اسیری و غم یار

****************************************************************

باباطاهر