رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

رویای غم *** Royaye gham

حرف هایی که گاه بر سر زبان می آید اما بیان نمی شود . می نویسم تا مرحمی بر خستگی هایم باشد

شایسته ی آغوش

یاری که مرا کرده فراموش، تویی تو با مدعیان گشته هم آغوش، تویی تو صد بار بنالم من و آن یار که یک بار برناله ی زارم نکند گوش، تویی تو ما زهره و خورشید به یک جای ندیدیم خورشید رخ و زهره بنا گوش، تویی تو در کوی غمت خوار منم، زار منم من در چشم دلم نیش تویی، نوش تویی تو ما رند خرابیم و میر خرابات ما اهل خطاییم و خطا پوش، تویی تو مدهوشی و مستی نه گناه دل زار است چون هوش ربای دل مدهوش، تویی تو خون می خوری و لب به شکایت نگشایی همدرد من ای غنچه خاموش، تویی تو صیدی که تو رال گشته گرفتار، منم من یاری که مرا کرده فراموش، تویی تو آغوش رهی بهر تو خالی چو هلال است باز آی که شایسته ی آغوش، تویی تو

بابا طاهر

خوشا آنان که الله یارشان بی           
به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند               
بهشت جاودان بازارشان بی

****************************************************************
دلم میل گل باغ ته دیره            
درون سینه ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم             
ونیم آلاله هم داغ ته دیره

****************************************************************
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم        
به دریا بنگرم دریا ته وینم 
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت          
نشان روی زیبای ته وینم

****************************************************************
بیا تا  دست از ان عالم بداریم              
بیا تا پای دل از گل در آریم
یکی بر زیگرک نالان درین دشت           
به خون دیدگان آلاله می گشت

****************************************************************
درخت غم به جانم کرده ریشه            
به درگاه خدا نالم همیشه
رفیقان، قدر یکدیگر بدانید          
اجل سنگست وآدم مثل شیشه

****************************************************************
اگر شیری اگر میری اگر مور              
گذر باید کنی آخر لب گور
دلا رحمی به جان خویشتن کن     
که مورانت نهند خوان و کنند سور

****************************************************************
اگر دل دلبری دلبر کدامی      
وگر دلبر دلی دل را چه نامی
دلی نازک به سان شیشه دیرم       
اگر آهی گشم اندیشه دیرم
 
****************************************************************
چرا دایم بخوابی ای دل ای دل    
رعم در اضطرابی ای دل ای دل
بوره کنجی نشین شکر خدا کن       
که شاید کامیابی ای دل ای دل

****************************************************************
نسیمی کز بن آن کاکول آیو          
مرا خوشتر زبوی سنبل آیو 
چو شو گیرم خیالش را در آغوش    
سحر از بسترم بوی گل آیو

****************************************************************
ته هر دردی که داری بر دلم نه            
بمیرم یا بسوجم یا بساجم
حسن آسا بدستش کاسه ی هر          
حسین آسا بدشت کربلا بی

****************************************************************
به دریای غکت دل غوطه ور بی             
مرا داغ فراغت بر جگر بی
زمژگان خدنگت خورده ام تیر             
که هر دم سوج دل زان بیشتر بی

****************************************************************
به قبرستان گذر کردم صباحی             
شندم ناله و افغان و آهی
شنیدم کلّه ای با خاک می گفت             
که این دنیا نمی ارزد به کاهی

****************************************************************
اگر یار مرا دیدی به خلوت             
بگو ای بی وفا ای بیمروّت
گریبانم زدستت چاک چاکو            
نخواهم دوخت تا روز قیامت

****************************************************************
مرا نه سر نه سامان آفریدند                
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک                
مرا از خاک ایشان آفریدند

****************************************************************
چرا آزرده حالی ایدل ایدل              
همه فکر وخیالی ایدل ایدل
بساجم خنجری دل را برآرم              
بونیتم تا چه حالی ایدل ایدل

****************************************************************
غم عشقت بیابان پرورم کرد             
فراقت مرغ بی بال و پرم کرد
سه درد آمو بجانم هر سه یکبار              
غریبی و اسیری و غم یار

****************************************************************

باباطاهر